استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره 6
موجودیها
هدف
1 . هدف این استاندارد تشریح نحوه حسابداری موجودیها است. مهمترین موضوع در حسابداری موجودیها، شناسایی بهای تمام شده به عنوان دارایی و انتقال آن به دورههای آتی جهت تطابق با رویدادهای مربوط است. این استاندارد رهنمودهایی جهت تعیین بهاي تمام شده و شناخت بعدی به عنوان هزینه، از جمله هرگونه کاهش ارزش و روشهای تعیین بهاي تمام شده موجودیها ارائه میکند.
دامنه كاربرد
2 . اين استاندارد، نحوه ارزشيابي و انعكاس موجوديها در صورتهاي مالي را تشريح ميكند و موارد زير را دربر نميگيرد:
الف . كار در جريان پيشرفت پيمانهاي بلندمدت؛
ب . ابزارهاي مالي؛
پ . موجودي محصولات جنگلي و معدني؛ و
ت . تولیدات کشاورزی در زمان برداشت و داراییهای زیستی غیرمولد مربوط به فعالیت کشاوزی.
تعاريف
3 . اصطلاحات ذيل در اين استاندارد با معاني مشخص زير بكار رفته است:
- موجوديها: به داراييهايي اطلاق ميشود كه:
الف . در فعاليت واحد گزارشگر مصرف ميشود؛
ب . به منظور ساخت محصول يا ارائـه خدمات، خريداري شده و نگهداري ميشود؛
پ . به منظور ساخت محصول يا ارائـه خدمات در فرايند توليد قرار دارد؛ یا
ت . براي فروش در روال عادي عمليات واحد گزارشگر نگهداري ميشود.
- خالص ارزش فروش: عبارت است از بهاي فروش پس از كسر:
الف . مخارج برآوردي تكميل؛ و
ب . مخارج برآوردي بازاريابي، فروش و توزيع.
- بهاي جايگزيني: عبارت است از مخارجي كه بايد براي خريد يا ساخت يك قلم موجودي كاملاً مشابه تحمل شود.
موجوديها
4 . موجودیها شامل کالای خریداری شده و نگهداری شده جهت فروش مجدد، کالای ساخته شده، کار در جریان ساخت، و مواد و ملزومات آماده برای مصرف در تولید است. همچنین موجودیها شامل کالای خریداری شده یا تولید شده جهت توزیع به سایر بخشها و واحدها، بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچیز میباشد. برای مثال کتابهای آموزشی که توسط بخشی از دولت جهت فروش به مدارس منتشر میشود. در بسیاری از واحدهای بخش عمومی، موجودیها به جای آنکه جهت فروش یا تولید نگهداری شوند، جهت ارائه خدمات نگهداری میشوند.
5 . موجودیها در بخش عمومی عمدتاً شامل موارد زیر است:
الف. مهمات؛
ب . ذخایر کالاهای مصرفی؛
پ . لوازم و قطعات یدکی؛
ت . ذخایر استراتژیک (برای مثال ذخایر انرژی)؛
ث . موجودی ملزومات پستی (مانند تمبر)؛
ج . کار در جریان ساخت مانند بستههای آموزشی؛ و
چ . املاک نگهداری شده برای فروش.
6 . از آنجا که دولت امتیاز انتشار داراییهایی نظیر اسناد رسمی دولتی را در اختیار دارد، این اقلام طبق این استاندارد جزء موجودیها منظور میشوند. این اقلام به ارزش اسمی گزارش نمیگردند بلکه به بهاي تمام شده اندازهگیری میشوند.
7 . در مواردی که دولت ذخایر استراتژیک مختلف (از قبیل ذخایر نفت) را برای استفاده اضطراری یا دیگر وضعیتها (برای مثال بلایای طبیعی) نگهداری میکند، طبق این استاندارد به عنوان موجودی شناسایی میشوند.
اندازهگیری موجودیها
8 . موجودیها به جز موارد مندرج در بندهای 9 و 10 باید برمبنای اقل بهاي تمام شده و خالص ارزش فروش تکتک یا گروههای اقلام مشابه، اندازهگیری شود.
9 . موجودیهای تحصیل شده از طریق عملیات غیرمبادلهای، به ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل اندازهگیری میشوند.
10 . موجودیهای نگهداری شده جهت مقاصد زیر باید برمبنای اقل بهاي تمام شده و ارزش جایگزینی اندازهگیری شوند:
الف. توزیع بدون مطالبه بها یا مطالبه به بهای ناچیز؛ یا
ب . مصرف در فرایند تولید کالا جهت توزیع بدون مطالبه بها یا مطالبه به بهای ناچیز.
بهاي تمام شده موجودیها
11 . بهاي تمام شده موجودیها باید در برگیرنده مخارج خرید، مخارج تبدیل و سایر مخارجی باشد که واحـد گزارشگر در جریان فعالیت معمول خود، برای رساندن کالا یا خدمات به مکان و شرایط فعلی آن متحمل شده است.
مخارج خرید
12 . مخارج خرید شامل بهای خرید و هرگونه مخارج دیگری از قبیل حقوق و عوارض گمرکی، هزینه حمل و مالیاتهای غیر قابل برگشت است که مستقیماً به خرید مربوط میگردد. تخفیفات تجاری از بهای خرید کسر میشود.
مخارج تبديل
13 . مخارج تبديل شامل مخارجي است كه مستقيماً به اقلام توليدشده مربوط ميگردد
(مانند کار مستقيم). مخارج تبديل همچنين شامل سربار توليد (اعم از ثابت و متغير) است كه براي تبديل مواد اوليه به محصول يا ارائه خدمات واقع ميشود.
14 . سربار توليد اعم از ثابت و متغير با روشي سيستماتيك به محصولات تخصيص مييابد. سربار ثابت توليد، آن بخش از مخارج غيرمستقيم توليد است كه در دامنه معینی از حجم توليد نسبتاً ثابت ميماند، مانند استهلاك و مخارج نگهداري ساختمان و تجهيزات كارخانه و مخارج مديريت كارخانه. سربار متغير توليد آن بخش از مخارج غيرمستقيم توليد است كه متناسب با تغيير حجم توليد تغيير مييابد، مانند مواد و دستمزد غيرمستقيم.
15 . سربار ثابت توليد برمبناي ظرفيت معمول فعاليت واحد گزارشگر تخصيص مييابد. ظرفيت معمول بيانگر متوسط محصولي است كه انتظار ميرود در شرايط عادي (با در نظر گرفتن توقفات توليد ناشي از تعميرات و نگهداري برنامهريزيشده) طي چند دوره يا فصل، توليد شود. براي تخصيص هزينههاي سربار ثابت توليد ميتوان از سطح واقعي توليد استفاده كرد به شرط آنكه سطح مزبور تقريباً نزديك به سطح معمول فعاليت باشد. بايد توجه داشت عامل تعيينكننده در تخصيص سربار ثابت توليد برمبناي سطح معمول فعاليت، اين است كه مخارج مربوط به ظرفيت بلااستفاده بايد به حساب هزینه دوره منظور شود.
16 . جهت تعيين سطح معمول فعاليت واحد گزارشگر عوامل زير را بايد درنظر داشت:
الف . ميزان توليد مورد نظر طراحان دستگاههاي توليدي و مديريت واحد گزارشگر، تحت شرايط كار حاكم در طول سال (مثلاً يك نوبتكاري يا دونوبتكاري) ؛
ب . بودجه سطح فعاليت سال تحت بررسي و سال بعد از آن؛ و
ج . سطحي از توليد كه واحد گزارشگر در سال تحت بررسي و نيز در سالهاي گذشته عملاً به آن دست يافته است.
اگر چه تغييرات موقت در سطح فعاليت را ميتوان ناديده گرفت، با اين حال تغييرات مداوم بايد به تجديد نظر در آنچه قبلاً معمول شناخته شده منجر شود.
17 . در فراينـد توليـد ممكن است همزمـان بيش از يك محصـول توليـد شـود. بـراي مثـال، اين وضعيت زماني مصداق دارد كه محصولات مشترك يا يك محصول اصلي همراه با يك محصول فرعي توليد ميشود. در مواردي كه مخارج تبديل هر محصول جداگانه قابل تشخيص نباشد، اين مخارج برمبنايي منطقي و يكنواخت به محصولات تخصيص مييابد. براي مثال، ممكن است از ارزش نسبي فروش هر محصول در مرحلهاي از فرايند توليد كه محصولات به طور جداگانه قابل تشخيص باشد و يا در زمان تكميل توليد، به عنوان مبناي تخصيص استفاده شـود. در اغلب مـوارد، محصـولات فرعي ماهيتـاً كم اهميت اسـت، از اين رو اين محصولات به خالص ارزش فروش اندازهگيري و مبلغ حاصل شده از بهاي تمام شده محصول اصلي كسر ميشود. در نتيجه مبلغ دفتري محصول اصلي با بهاي تمام شده آن، تفاوت با اهميتي ندارد.
18 . روشهاي هزينهيابي معمولاً چنان طراحي ميگردد تا اطمينان حاصل شود كليه مخارج مربوط به مواد مستقيم، كارمستقيم و ساير مخارج مستقيم به نحوي مناسب، مشخص و بر مبنايي منطقي و يكنواخت به حساب گرفته شود. تخصيص مخارج سربار، معمولاً مستلزم اعمال قضاوتهاي شخصي در انتخاب يك قاعده مناسب است.
19 . در تخصيص مخارج دواير خدماتي مركزي، مبناي تخصيص معمولاً ميزان خدماتي است كه در رابطه با عمليات مختلف ارائه ميشود. براي مثال، دايره حسابداري معمولاً در خدمت عمليات زير است:
الف . توليد (از طريق پرداخت حقوق و دستمزد مستقيم و غيرمستقيم توليدي، كنترل خريد و تهيه صورتهاي مالي ادواري براي واحدهاي توليدي)؛
ب . بازاريابي و توزيع (از طريق تجزيه و تحليل فروش و كنترل دفتر يا كارتهاي معين فروش)؛ و
پ . مديريت عمومي (از طريق تهيه گزارشهاي داخلي خاص مديريت، صورتهاي مالي و بودجههاي سالانه، كنترل منابع نقدي و برنامهريزي سرمايهگذاريها).
از كل مخارج دايره حسابداري، تنها آن بخش بايد در محاسبه مخارج تبديل منظور شود كه بتوان آن را به گونهاي منطقي به عمليات توليد تخصيص داد.
ساير مخارج
20 . ساير مخارج تنها تا ميزاني كه برای رساندن موجودیها به مكان و شرايط فعلي آن مربوط است به عنوان بخشي از بهاي تمامشده موجوديها منظور ميشود.
21 . موارد مندرج در صفحه بعد، نمونههايي از مخارجي است كه در بهاي تمامشده موجوديها منظور نميشود و در دوره وقوع به عنوان هزينه شناسايي ميگردد:
الف . ضايعات غیرعادی مواد، دستمزد و ساير مخارج توليد (ضايعات قابل كنترل)؛
ب . مخارج انبارداري باستثناي مخارجي كه در فرايند توليد براي انبارداري محصولاتي كه نياز به پردازش بيشتر دارند، انجام ميشود؛
پ . سربار اداري كه در رساندن موجوديها به مكان و شرايط فعلي نقشي ندارد؛ و
ت . مخارج فروش.
22 . مخارج مديريت عمومي، برخلاف مديريت عملياتي، مستقيماً به توليد جاري مربوط نميشود و لذا نبايد در مخارج تبديل (و درنتيجه، در بهاي تمام شده موجودیها) منظور گردد. در مورد واحدهاي گزارشگر كوچكتر كه مديريت معمولاً در اداره روزانه هر يك از عمليات مختلف نقش دارد، ممكن است در تفكيك مخارج سربار مديريت عمومي، مسائل خاصي در عمل بروز كند. در چنين واحدهايي، مخارج مديريت را ميتوان با استفاده از مباني مناسب، بهگونهاي منصفانه به عمليات توليد، بازاريابي، فروش و اداري تخصيص داد.
23 . در شرايطي خاص، مخارج تأمين مالي را ميتوان در بهاي تمامشده موجوديها منظور كرد. اين شرايط در استاندارد حسابداري مخارج تأمين مالي مشخص شده است.
بهاي تمام شده تولیدات کشاورزی برداشت شده از داراییهای زیستی
24 . طبق استاندارد حسابداری فعالیتهای کشاورزی، تولیداتی که توسط واحد گزارشگر از داراییهای زیستی برداشت میشود، در شناخت اولیه به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج برآوردی فروش در زمان برداشت اندازهگیری میشود. برای بکارگیری این استاندارد، این مبلغ، بهاي تمام شده موجودی در آن تاریخ است.
تکنیکهای محاسبه بهاي تمام شده
25 . تکنیکهایی مانند روش هزینهیابی استاندارد یا روش خردهفروشی برای محاسبه بهاي تمام شده موجودیها، هنگامی میتواند به خاطر سهولتکار مورد استفاده قرار گیرد که نتایج حاصل همواره نزدیکترین تقریب ممکن را برای بهاي تمام شده فراهم میآورد. هزینههای استاندارد، سطوح عادی مواد، ملزومات، ساعات کار، کارایی و ظرفیت را مد نظر قرار میدهد. مبالغ حاصل از این روش باید مکرراً بررسی و در صورت لزوم با توجه به شرایط جدید، مورد تجدید نظر قرار گیرد.
26 . موجودیها ممکن است از طریق معاملات غیرمبادلهای تحصیل شود. برای مثال ممکن است در زمان وقوع بلایای طبیعی، یک سازمان بینالمللی مقداری ملزومات پزشکی را در اختیار یک بیمارستان دولتی قرار دهد. در چنین شرایطی بهاي تمام شده موجودیها برابر با ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل است.
روشهای محاسبه بهاي تمام شده
27 . بهاي تمام شده موجودیهایی که معمولاً قابل داد و ستد نیستند و کالاها و خدماتی که برای یک پروژه خاص تولید و تفکیک شدهاند، باید به روش شناسایی ویژه محاسبه شود.
28 . شناسایی ویژه، روشی است که در آن مخارج مختص هر یک از اقلام موجودی به آن قلم اختصاص مییابد. این روش برای اقلامی مناسب است که صرف نظر از خرید یا تولید، برای پروژههای خاصی در نظر گرفته شدهاند. اما کاربرد این روش در مواردی که تعداد زیادی از اقلام موجودی غیرقابل تفکیک وجود دارد، مناسب نیست. در این موارد جهت محاسبه بهاي تمام شده میتوان از روشهای دیگری استفاده کرد.
29 . در بکارگیری الزامات بند 30، واحـد گزارشگر باید از روشی یکسان برای محاسبه بهاي تمام شده تمام موجودیها با ماهیت و کاربرد مشابه استفاده کند. برای موجودیهایی با ماهیت و کاربرد متفاوت (برای مثال استفاده از کالاهای مشخص در قسمتهای متفاوت یک واحـد گزارشگر) میتوان از روشهای متفاوت محاسبه بهاي تمام شده استفاده نمود.
30 . بهاي تمام شده موجودیها به جز موارد مندرج در بند 27، باید به روش اولین صادره از اولین وارده و یا میانگین موزون محاسبه شود. واحـد گزارشگر باید از روشی یکسان برای محاسبه بهاي تمام شده برای تمام موجودیهای با ماهیت و کاربرد مشابه استفاده کند. برای موجودیهایی با ماهیت و کاربرد متفاوت میتوان از روشهای محاسبه متفاوت استفاده نمود.
31 . ممکن است موجودیهای مورد استفاده در یک قسمت دارای کاربرد متفاوتی در قسمتهای دیگر همان واحـد گزارشگر باشند. با این وجود مناطق جغرافیایی متفاوت به خودی خود دلیلی جهت کاربرد روشهای متفاوت برای محاسبه بهاي تمام شده نیست.
32 . در روش اولین صادره از اولین وارده فرض میشود خریدهایی که در ابتدا صورت میگیرد در ابتدا نیز فروخته یا مصرف میشود و اقلام باقیمانده در پایان دوره بیانگر آخرین خریدها یا آخرین تولیدات است. در روش میانگین موزون، بهاي تمام شده هر قلم از طریق تقسیم مجموع بهاي تمام شده اقلام مشابه در ابتدای دوره و بهاي تمام شده اقلام مشابه خریداری یا تولید شده طی دوره بر مقدار واحدهای آن تعیین میشود. با توجه به شرایط واحـد گزارشگر، میتوان از سیستم دائمی یا ادواری نگهداری موجودی برای میانگین موزون استفاده کرد.
خالص ارزش فروش
33 . ممکن است بهاي تمام شده موجودیهایی که دچار آسیبدیدگی یا فرسودگی جزئی یا کلی، یا کاهش قیمت فروش شده است، قابل بازیافت نباشد. همچنین در مواردی که مخارج برآوردی تکمیل یا مخارج برآوردی فروش، معاوضه یا توزیع افزایش مییابد، ممکن است بهاي تمام شده، قابل بازیافت نباشد. کاهش ارزش موجودیها به خالص ارزش فروش مبتنی بر این دیدگاه است که داراییها نباید به مبلغی بیشتر از خدمات بالقوه و منافع اقتصادی مورد انتظار حاصل از فروش، معاوضه، توزیع یا استفاده آنها، در صورتهای مالی منعکس شود.
34 . مقایسه بهاي تمام شده و خالص ارزش فروش معمولاً باید به طور جداگانه در مورد هر یک از اقلام موجودی انجام شود. اما در برخی موارد باید گروههای کالا و یا کالاهای مشابه را جمعاً در نظر گرفت. برای مثال، اقلامی از موجودی که اهداف یا کاربرد مشابه داشته باشد و نتوان آن را عملاً جدا از سایر اقلام خط تولید ارزیابی کرد، نمونهای از اقلامی است که به طور گروهی مورد ارزیابی قرار میگیرد. ارزیابی گروهی مبتنی بر طبقهبندی موجودیها مثلاً موجودیهای کالای ساخته شده یا کل موجودیهای یک عملیات یا قسمت جغرافیایی خاص، مناسب نخواهد بود.
35 . هدف از نگهداری موجودیها باید در برآورد خالص ارزش فروش در نظر گرفته شود. برای مثال، خالص ارزش فروش موجودیهای نگهداری شده برای قراردادهای فروش یا خدمات برمبنای قیمت قرارداد تعیین میشود. اگر میزان موجودی واحـد گزارشگر بیشتر از موجودی مورد نیاز برای اجرای قراردادهای فروش باشد، مازاد موجودیها برمبنای قیمتهای عمومی فروش ارزیابی میشوند.
36 . در مواردی که خالص ارزش فروش موجودی موادی که برای تولید نگهداری شدهاند کمتر از بهاي تمام شده باشد، به شرطی که کالاهایی که از مواد مزبور ساخته میشود، انتظار رود با سود به فروش برسد یا معاوضه و توزیع شود، مبلغ دفتری مواد کاهش نمییابد. اما در صورتی که کاهش در قیمت مواد اولیه بیانگر آن باشد که بهاي تمام شده کالایی که از آن مواد ساخته میشود، بیش از خالص ارزش فروش است، مبلغ دفتری مواد باید کاهش داده شود. در این موارد، بهای جایگزینی مواد اولیه میتواند تقریبی قابل قبول از خالص ارزش فروش تلقی شود.
37 .در هر دوره، خالص ارزش فروش مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد. هرگاه شرایطی که قبلاً منجر به انعکاس ارزش موجودیها به مبلغی کمتر از بهاي تمام شده گردیده است، دیگر برقرار نباشد، یا در صورت وجود مستنداتی مبنی بر افزایش خالص ارزش فروش به دلیل تغییر در شرایط اقتصادی، ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا مبلغ خالص ارزش فروش جدید (حداکثر تا حد میزان کاهش قبلی) افزایش داده شود. این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که بهاي تمام شده یک قلم موجودی که به علت کاهش قیمت فروش به خالص ارزش دفتری کاهش داده شده است، همچنان در دورههای بعد موجود است و قیمت فروش آن افزایش یافته است.
توزیع کالا بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچیز
38 . ممکن است واحـد گزارشگر موجودیهایی را نگهداری کند که خدمات بالقوه و منافع اقتصادی آتی آن مستقیماً به توانایی ایجاد خالص جریانهای ورودی نقد مرتبط نباشد. این نوع از موجودیها در مواردی مصداق دارد که واحد گزارشگر کالاهایی را بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچیز توزیع میکند. در این موارد، منافع اقتصادی آتی یا توان بالقوه خدمترسانی موجودیها از نظر اهداف گزارشگری مالی به مبلغی منعکس میشود که واحد گزارشگر باید برای تحصیل منافع اقتصادی یا توان بالقوه خدمترسانی مزبور بپردازد. در صورتی که منافع اقتصادی آتی یا خدمات بالقوه را نتوان از طریق بازار اندازهگیری کرد، برآورد بهای جایگزینی ضروری است. اگر هدف از نگهداری موجودیها تغییر کند، طبق بند 8 اندازهگیری میشوند.
شناخت موجودیها به عنوان هزينه
39 .مبلغ دفتري موجودیهاي فروخته، معاوضه یا توزیع شده بايد در دورهاي كه درآمد مربوط شناسايي ميگردد، به عنوان هزينه شناسايي شود. اگر درآمدی وجود نداشته باشد، هزینه هنگام توزیع کالا یا ارائه خدمات شناسایی میشود. مبلغ كاهش ارزش موجودیها ناشي از اعمال قاعده ” اقل بهاي تمام شده و خالص ارزش فروش“ و كليه زيانهاي مرتبط با موجودیها را بايد در دوره كاهش ارزش يا وقوع زيانهاي مربوط به عنوان هزينه شناسايي كرد. در مورد موجوديهايي كه در دوره قبل به مبلغي كمتر از بهاي تمام شده ارزيابي شده است و در دوره جاري بهدليل افزايش در خالص ارزش فروش، بهمبلغ بيشتري ارزيابي میگردد، هرگونه افزايشي از اين بابت در دوره جاري بايد به عنوان درآمد يا كاهش هزينه دوره جاري (حداكثر تا حد جبران كاهش قبلي) شناسايي شود.
40 . واحـد گزارشگر ارائه کننده خدمات هنگامی موجودیها را به عنوان هزینه شناسایی میکند که خدمات، ارائه یا صورتحساب صادر شده باشد.
41 . برخي موجوديها ممكن است به ساير حسابهاي دارايي تخصيص يابد. براي مثال ميتوان از موجودیهاي بكار رفته در ساخت دارايي ثابت مشهود توسط واحـد گزارشگر نام برد. موجوديهايي كه به ساير حسابهاي دارايي تخصيص مييابد، طي عمر مفيد دارايي مربوط به عنوان هزينه شناسايي ميشود.
افشا
42 . موارد زیر باید در صورتهای مالی افشا شود:
الف. رویههای حسابداری مربوط به اندازهگیری موجودیها، شامل روش تعیین بهاي تمام شده؛
ب . مبلغ دفتری کل موجودیها و مبلغ دفتری هر یک از طبقات عمده موجودیها؛
پ . مبلغ دفتری موجودیهایی که به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش اندازهگیری شده است؛
ت . مبلغ موجودیهایی که طی دوره به عنوان هزینه شناسایی شدهاند؛
ث . مبلغ هزینه کاهش ارزش موجودیها طی دوره ناشی از اعمال الزامات بند 39؛
ج . مبلغ بازیافت هزینه کاهش ارزش طی دوره در صورت تغییرات در وضعیت مالی دوره ناشی از اعمال الزامات بند 39؛
چ . شرایط یا رویدادهایی که منجر به بازیافت کاهش ارزش موجودیها طبق الزامات بند 39 شدهاند؛ و
ح . مبلغ دفتری موجودیهایی که در وثیقه بدهیهای واحـد گزارشگر است.
43 . ارائه مبالغ مربوط به طبقات مختلف موجودیها و میزان تغییرات آن از یک دوره به دوره دیگر، اطلاعات مفیدی در اختیار استفادهکنندگان صورتهای مالی قرار میدهد. طبقات معمول موجودیها شامل کالای خریداری شده برای فروش یا توزیع، ملزومات تولیدی، مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده است.
تاريخ اجـرا
44 . الزامات اين استاندارد در مورد كليه صورتهاي مالي كه دوره مالي آنها از تاريخ اول فروردین 1394 و بعد از آن شروع ميشود، لازمالاجراست.
منبع : سازمان حسابرسی